مجلس آرای. مجلس آراینده. آن که با سخنان مطبوع حضار را خوش و سرگرم کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که مایۀ آرایش مجالس و محافل باشد. آن که وجودش مجلس را مزین سازد. زینت بخش مجلس: دریغ آن بر و کتف و بالای اوی دریغ آن رخ مجلس آرای اوی. فردوسی. در جهان تا مجلس و لشکر پدیدار آمده ست مجلس آرایی نیامد همچنو لشکرشکن. سوزنی. هم بر این ایوان نو برتخت خویش تاجدار و مجلس آرا دیده ام. خاقانی. به هر محفل که بنشستی تویی در چشم من زیرا که چون تو مجلس آرایی نمی بینم نمی بینم. خاقانی. فرشته رشک برد بر جمال مجلس من که التفات کند چون تو مجلس آرایی. سعدی. سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی. حافظ
مجلس آرای. مجلس آراینده. آن که با سخنان مطبوع حضار را خوش و سرگرم کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن که مایۀ آرایش مجالس و محافل باشد. آن که وجودش مجلس را مزین سازد. زینت بخش مجلس: دریغ آن بر و کتف و بالای اوی دریغ آن رخ مجلس آرای اوی. فردوسی. در جهان تا مجلس و لشکر پدیدار آمده ست مجلس آرایی نیامد همچنو لشکرشکن. سوزنی. هم بر این ایوان نو برتخت خویش تاجدار و مجلس آرا دیده ام. خاقانی. به هر محفل که بنشستی تویی در چشم من زیرا که چون تو مجلس آرایی نمی بینم نمی بینم. خاقانی. فرشته رشک برد بر جمال مجلس من که التفات کند چون تو مجلس آرایی. سعدی. سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی. حافظ
یکی از مجالس قانونگذاری ایران است که از نمایندگان تهران و ایالات و درحدود نصاب قانونی و شرایط قانونی انتخاب و فراهم می شود و نمایندۀ قاطبۀ اهالی ایران است (اصل اول و دوم قانون اساسی). (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). و رجوع به قانون اساسی در همین لغت نامه و ایرانشهر ج 2 ص 1014-1026 و سرگذشت قانون (مباحثی درتاریخ حقوق) تألیف علی پاشا صالح صص 241-257 شود
یکی از مجالس قانونگذاری ایران است که از نمایندگان تهران و ایالات و درحدود نصاب قانونی و شرایط قانونی انتخاب و فراهم می شود و نمایندۀ قاطبۀ اهالی ایران است (اصل اول و دوم قانون اساسی). (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی). و رجوع به قانون اساسی در همین لغت نامه و ایرانشهر ج 2 ص 1014-1026 و سرگذشت قانون (مباحثی درتاریخ حقوق) تألیف علی پاشا صالح صص 241-257 شود